گنه کارم و می دانم که می دانی
دوستدار علم | چهارشنبه, ۲ اسفند ۱۳۹۱، ۰۲:۵۹ ق.ظ
شرعی زیبا در ادامه مطلب
گنه کارم و می دانم که می دانی
کدامین راز باشد که تو از آن نمیدانی ؟
جفا کردم به نفس خود زنادانی
شدم تسلیم شیطان من به آسانی
درگوشم طنین انداز بود آن نجوای شیطانی
"چرا از لذت دنیا و اسبابش گریزانی؟
تو لذت بر ز خواهش های نفست تا توانی
که این باشد حقوق هر جوان به ایام جوانی"
و من افتادم اندر دام این امیال نفسانی
و در آخر رسیدم من به این اوضاع بحرانی
که هر دم آرزو دارم ببارد زآسمان بارانی
و گردد شامل حالم ز اربابم سخاوتمندانه غفرانی
شوم بیدار زین خواب دهشتناک ظلمانی
بگردم روز و شب مشغول آن اذکار نورانی
رونوشت از: http://naseeb.persianblog.ir
- ۹۱/۱۲/۰۲